شیشه پنجره را باران شست
از دل من اما
چه کسی نقش تو را خواهد شست
هر نفس، بوی تو آید اینجا
هر نفس، نام تو را گویم من
یاد تو خاطرم آید هر جا
گرچه تنهایم و از تو دورم
لیک، سرشارم از خاطر تو
لیک، با شادی تو مسرورم
گرچه یک لحظه نبودم با تو
بودم اما شب و روز
شاد با خاطر زیبای تو
مهربانی و سراسر خوبی
خوب و زیبا
تو چقدر خوشرویی
نفسم، بازدمم، یاد منی
جالب بود............